۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

رابطه فقر ومحرومیت با بهداشت روان (ویرایش جدید)




اولین و ابتدای ترین نیاز انسان نیازهای فیزیولوژی است مثل خوردن و نوشیدن و خوابیدن وغیره که انسان بواسطه ان به حیات ادامه میدهد ونیازهای ثانویه هم مستقیما به چگونگی براورد انها وابسته است که سلامتی جسم را فراهم میسازد وهم بر شکل گیری شخصیت تاثیر میگذارد
برخورداری فرد علاوه بر سلامتی جسمانی ، داشتن تعادل روانی است وهدف اصلی آن پیشگیری از وقوع ناراحتیهاست واز بوجود امدن عواملی که مکمل زندگی طبیعی وسالم است وفقط تشریح علل اختلالات رفتاری نیست بلکه علاوه بر پیشگیری درمان اختلالات جزیی رفتار بمنظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی که میتواند اختلالات شناختی یا رفتاری ویا احساسی باشد است. .بطورکلی حالتی که در نتیجه ان به تعادل روانی منجرشود واین پیشگیری با ایجادمحیط فردی واجتماعی مناسب حاصل میگردد که با شناسایی نیازهاومحدودیتها ومحرکهایی که سبب ایجاد رفتار واعمال انسان میشود .
اصول بهداشت روان مبتنی بر تقویت افراد است نه تخریب شخصیت انها وهر تجربه ای که اخساس ایمنی واحترام بخود را تقویت کند سبب پیشرفت وسازگاری وسازش در شخص خواهد بود اما فقر چطور؟ ازدست دادن سکان تعادل زندگی ، یاس ونومیدی عدم علاقه به ادامه زندگی تحمل فشار نابسامانیهای زندگی استرس زا ومقابله با ان باعث از دست دادن اعتماد به نفس وانباشته شدن فشارهای روانی وآخرمنجر به زیانهای جسمانی می شود وجز این نمیتواند باشد ومحرومیت نیزحالتی است که در نتیجه ارضا نشدن یا احتیاج پدید میاید واین میتواند به سبب دو عامل بیرونی یا محیطی ویا بعلل درونی باشد. محرومیت به دلایل محیطی اگرچه پیامدهای ان از درونی شدن ان کمتراست اما غلبه بران اجتناب ناپذیر است زیرا در محیط شخص همیشه عواملی موجود است که مانع ازبراورده شدن تمام احتیاجات او میشود مثلا درمواقع بحران اقتصادی ویا بروز حوادث طبیعی ومشکلات روزمره ویا جنگ وامثال ان محرومیت از خارج برافراد تحمیل میشود وگریز از ان امکان ناپذیر است. محرومیت درونی همانطوریکه از نامش پیداست ازدرون فرد سرچشمه میگیرد که در نتیجه ناتوانی در براوردن احتیاجات تولید میشود و منجر به عواقب شدیدی چون ترسها تعارضات وقیودات اخلاقی واجتماعی خواهد شد که بمراتب خطر ان محرومیت بیشتر متوجه پایه های های شخصیتی فرد خواهد شد واز انچه میتواند انجام دهد باز میداردونسبت به خصوصیات فردی اشخاص متفاوت خواهد بود ورفتارپرخاشگری معمولا بدنبال ظهور محرومیتها بروز میکند وبه بروز رفتار پرخاشگرانه منتهی خواهد شد وپرخاشگری مستقیم روشی معمول برای انتقالهیجانات درونی بصورت مخرب به خود یا به اطرافیان بدنبال محرومیت است ... حال برای رسیدن به بهداشت روان در جامعه ، داشتن روان سالم در جسم و کالبد سالم نیاز به زیر ساخت های وسیعی دارد که یکی هم محرومیت زدایی از جامعه است چه از نظر فرهنگی ویا چه از نظر اقصادی و غیره اما در اولویت همه انها بعد اقتصادی است چون که قبل از هر نیازی باید نیاز فیزیولوژی انسان برطرف شودتا جسم اماده و پذیرای نیازها و الگوهای دیگر باشد حال فقر و محرومیت حاصل نابسامانیهای اقتصاد یک جامعه است که باعث پایین اوردن راندمان و کارایی افراد در دیگر زمینه ها میشود و اخرالامر منجر نبود بهداشت روان در افراد جامعه میشود وباعث بروز اختلالات روز افزون روحی و روانی افراد میشود .زیراکه ترمیم نابسامانیهای روحی افراد ایجاد بهداشت روان و سلامتی روان است تا جسم سالم را در خود جا دهد درحالی رابطه بین نیازهای اولیه افراد و سلامت روان وسلامت عمومی افراد جامعه وفاصله زیاد ان ما را به این مهم متوجه میسازد که فقر و محرومیت از انچه که فرد به ان نمیرسد ویا احساس رسیدن به ان را غیر ممکن میداندافراد را دچار سردرگمی وغرق در مشگلات حاد روانی خواهد کرد . اولین قدم در بهبود این تهدیدات اقدام برای رفع فقر و محرومیت است تا دیگر مشکلات بنوبه خود کمتر شده یا بنحوی برطرف شود. با خشکاندن فقر. جامعه ای باطراوت و پویا خواهیم داشت واین پویایی ایجاد علاقه وامید به اینده را امکانپذیر میسازد امید است با همکاری تمام دست اندرکاران این ممکن صورت عملی بخود گیرد تا زمینه برای رشد همه جانبه فراهم گردد. ... باتشکر . بهروز فتاحی کارشناس روان شناسی

پنجشنبه, 24 دی 1388 21:23 ویرایش در خرداد سال نود


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر